امروز هم دیدمش
پشت پنجره.
شاخه اش را
دراز کرده به سوی کلاس.
فکر کنم گوش می کرد
و مطمئنم که می فهمید.
کلاس سرد شد؛
ولی من پنجره را باز گذاشتم
برای او
که دوست دارد یاد بگیرد و
حساب یا عربی،
فرقی برایش ندارد.
« مهکامه ملاحزاده »