جهان پر می شود از تو، اگر خالی شوی از خویش.
فقط عشق است می ماند، فقط عشق است ای درویش!
ببین ای عشق با این جاده و این باد و بارانها،
به دنبال تو می آیم، اگر دارم سری در پیش!
دل من! آسمان تو به پایان می رسد؟ نه، نه.
فراوان می شوی، وقتی نداری با خودت تشویش.
برو سمت افقهای تماشا با چراغ ماه.
نمی داند کسی در این هوای کور گرگ از میش.
چه سال و ماه غمگینی! چه خورد و خواب سنگینی!
تمام زندگی یعنی همین: گه نوش و گاهی نیش.
اگر آئینه هم باشی، سیاهت می کند این چرخ.
به زیبائی قسم سودی نمی بینی ز همدستیش!
« شعبان کرم دخت »