زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

یک روز خوب

 

صبح که از خواب بیدار شد، با عجله لباسش را پوشید و از خانه بیرون زد. سر کوچه که رسید، ماشین مخصوص حمل زباله را دید که بر خلاف همیشه، خاموش و راننده اش کنار خیابان ایستاده بود. با تعجب گفت: « صبح بخیر آقای « جرالد »! حالت خوب نیست که کار نمی کنی؟ ». آقای « جرالد » به خود آمد و گفت: « صبح بخیر آقای « اسوالدو »! حقیقتش را بخواهید، امروز پسرم قرار است عمل شود. اگر امکان دارد، شما هم برایش دعا کنید. » مرد به او قول داد که حتما این کار را خواهد کرد و فراموش هم نکرد و هر باری که یادش می افتاد، پسر آقای « جرالد » را دعا می کرد. عجیب بود که آن روز، کارهای خودش هم راحت تر و بی دردسرتر انجام می شدند. فردا وقتی آقای « جرالد » او را دید، گفت: « تا قبل از ظهر، جراحی پسرم به خوبی انجام شد. دیروز من هم برای شما دعا می کردم. » مرد لبخندی زد. تازه فهمیده بود که چرا دیروز کارهایش به راحتی انجام می شدند.

« پیتر سارگن »