آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید،
در حالی که به بازی چرخ چرخ مشغولند
و یا به صدای باران گوش فرا داده اید،
آن زمان که قطراتش به زمین برخورد می کند؟
تا به حال به دنبال پروانه ای دویده اید،
آن زمان که نامنظم و بی هدف به چپ و راست پرواز می کند
یا به خورشید رنگ پریده خیره گشته اید،
آن زمان که در مغرب فرو می رود؟
کمی آرامتر حرکت کنید.
این قدر تند و سریع به رقص درنیائید.
زمان کوتاه است.
موسیقی به زودی پایان خواهد یافت.
آیا روزها را شتابان پشت سر می گذارید؟
آن گاه که از کسی می پرسید: « حالت چطور است؟ »،
آیا پاسخ سؤال خود را می شنوید؟
هنگامی که روز به پایان می رسد،
آیا در رختخواب خود دراز می کشید
و اجازه می دهید که صدها کار ناتمام بیهوده و روزمره،
در کله شما رژه روند؟
سرعت خود را کم کنید.
کمتر شتاب کنید.
این قدر تند و سریع به رقص درنیائید.
زمان کوتاه است.
موسیقی دیری نخواهد پائید.
آیا تا به حال به کودک خود گفته اید:
« فردا این کار را خواهیم کرد. »
و آن چنان شتابان بوده اید
که نتوانید غم او را در چشمانش ببینید؟
تا به حال آیا بدون تأثری،
اجازه داده اید دوستی ای به پایان رسد؛
فقط بدان سبب که هرگز وقت کافی ندارید؟
آیا هرگز به کسی تلفن زده اید؛
فقط به این خاطر که به او بگوئید:
« دوست من! سلام. »؟
حال کمی سرعت خود را کم کنید.
کمتر شتاب کنید.
این قدر تند و سریع به رقص درنیائید.
زمان کوتاه است.
موسیقی دیری نخواهد پائید.
آن زمان که برای رسیدن به مکانی،
چنین شتابان می دوید،
نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.
آن گاه که روز خود را با نگرانی و عجله به سر می رسانید،
گوئی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید.
زندگی که یک مسابقه دو نیست.
کمی آرام گیرید.
به موسیقی گوش بسپارید،
پیش از آنکه آوای آن به پایان رسد.
« دیوید ال. وذرفورد »