زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

اشیاء

 

از این اتاق به اتاقی دیگر.

از این خانه به خانه ای دیگر.

از تاریکی به تاریکی پناه می برند.

اشیاء برای زنده ماندن،

انسانها را جا به جا می کنند.

« کاظم واعظ زاده » 

عشق

 

از عشق فقط دو قلب پوشالی ماند،

اندوه من و حسرت خوشحالی ماند.

ما کوه شدیم و نرسیدیم به هم.

دفترچه خاطراتمان خالی ماند.

« امیر قزلوند » 

دلتنگ

 

تمام خاطراتم را

بر دلم سنجاق می کنم

تا هیچ گاه،

دلتنگ دلتنگیهایم نشوم.

« رقیه علی اکبری » 

می گویند!

 

می گویند ابرها شاعرانه می بارند

و آدمها عاشقانه می گریند؛

یعنی ابرها،

وقتی که با همند، می بارند

و آدمها،

وقتی که از هم دور می شوند، می گریند.

می گوئی:

« با من تمام لبخندهایت شعر بود.

آیا

بعد من هم شعر خواهی گفت؟ ».

می گویم:

« بعد از تو تمام شعرهایم را

گریه خواهم کرد. »

« عبدالرضا مولوی » 

آواز

 

همیشه،

نقاشیم با پنجره شروع می شود،

با دشت وسیع سبزی

که رودخانه هم دارد

و درختان بی شماری.

بهار است.

دستها در تلاش و کار.

سبدها پر می شود از سیب،

از انار،

از شاه توت و گلابی.

آه!

پیچیده همه جا،

آواز قناری.

« منوچهر آتشک »