زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

توت رسیده می افتد!

 

آن گوشه،

پائین،

در زیر نور تند خورشید،

توتی رسیده،

افتاده روی سنگفرش چرکمرده.

در ازدحام رفت و آمد،

از لای پاهای شتابان،

هر آن به سوئی می گریزد

ترسان و لرزان.

 

توت رسیده،

از رسیدن،

خرد و سرافکنده،

پشیمان.

 

آن کنج،

بالا،

در سایه آرامش برگ،

توت سفیدی؛

ناپخته و کال،

بر شاخه جا خوش کرده محکم.

از کالیش راضی و خوشحال.

« عباس تربن » 

راز

 

تو،

یک رازی

که من هیچ وقت،

با هیچ کس،

در میان نخواهم گذاشت.

« معصومه رسولی » 

مهمانهای ناخوانده

 

گریه در زد.

باز کردم.

پلکهایم را بوسید.

بی کسی کنارم نشست و

تنهائی دستی بر سرم کشید.

تو که رفتی،

امروز چقدر مهمان دارم!

« نسترن عابدی » 

دورتر از ستاره

 

بی فایده است.

روی نوک پا هم که بلند شوم،

باز هم از تو دورم؛

مثل ستاره ای

در آسمان شب.

« مهشاد ترابی » 

بازی

 

دنیا،

بازی شطرنج است.

مهره ها سیاه و سفید.

بعضیها قلعه برای بعضیها.

بعضیها اسب

که تند می روند.

بعضیها سرباز

که اول می روند.

یک نفر شاه

که آخر می ماند.

« فرزاد زارع زاده »