زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

در کنار رودخانه

 

در کنار رودخانه می پلکد

سنگپشت پیر.

روز روز آفتابی است.

صحنه آبیش گرم است.

سنگپشت پیر در دامان گرم آفتابش می لمد.

آسوده می خوابد

در کنار رودخانه.

در کنار رودخانه من فقط هستم؛

خسته درد تمنا.

چشم به راه آفتابم؛

چشم من اما

لحظه ای او را نمی یابد.

آفتاب من،

روی پوشیده است از من در میان آبهای دور.

آفتابی گشته بر من هر چه از هر جا،

از درنگ من

یا شتاب من.

آفتابی نیست تنها آفتاب من،

در کنار رودخانه.

« نیما یوشیج » 

فصل ریزش

 

می گویم:

« بیا. برایت میوه آورده ام. »

می گوئی:

« کاش این سیب این قدر رسیده نبود! ».

 

فصل ریزش برگها برسد،

کرم می شوی،

درخت را می خوری.

« کروب رضائی » 

پیراهن روشن

 

روزی چو نسیم بی صدا خواهم رفت،

زین خانه سرد و غم فضا خواهم رفت.

پیراهن روشنی به تن خواهم کرد.

تا محو تمام سایه ها خواهم رفت.

« نصرالله عسکری » 

سهمیه

 

از خنجر درد سینه خسته است هنوز.

در راه نفس بغض نشسته است هنوز.

هر کس ز جهان برای خود سهمی برد؛

سهمیه من دلی شکسته است هنوز.

« نصرالله عسکری » 

قفس

 

چندیست مثل ثانیه ها لنگ می زنم،

هی بیخودی به هر که شود زنگ می زنم.

تنهاتر از همیشه شدم؛ مثل یک اسیر.

زورم نمی رسد؛ به قفس چنگ می زنم.

« آرش شفاعی »