زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

تنهائی

 

باز هم دیشب فریاد می زد و کمک می خواست؛ اما دیگر کسی به دادش نمی رسید. حالا همه مردم آزار می خواندندش؛ اما او درک نمی کرد که چرا هیچ کس باور نمی کند که یک گرگ وحشتناک شب و روز در صحرا به سراغش می آید و آزارش می دهد و چقدر ترسناک بود این گرگ تنهائی از نظر چوپان دروغگو!

« صهبا حسینی » 

سازش

 

نه، دگر مثل اوایل،

نیست پرخاشگر و تندمزاج.

من هم آن گونه،

نه لجباز، نه یکدنده،

نه مستم.

او مرا یافته مثل رگ خواب.

من هم آری،

قلقش آمده دستم.

کاش! ای کاش از اول،

دل به او می دادم،

دل به او می بستم!

« حسن فرازمند » 

دم عشق

 

دم عشق گرم

که با یک نگاه و اشاره،

همه کار و بار مرا راه انداخت!

اگر چه در آن لحظه گم شد

کمی دست و پایم،

دلم رنگ و رو باخت؛

دم عشق گرم

که با خوب و بدهای ما ساخت!

« حسن فرازمند » 

بوی بهار

 

دست من خورد به یک بوته ترد.

لمس کرد

ساقه ای کوچک را.

شست من نیز خبردار شد از راز شکفتن

و دلم باز به یاد تو تپید و

از تو گفتن.

« حسن فرازمند » 

خزان

 

گفتم که برای باغبان بنویسم؛

از غیرت سبز آسمان بنویسم.

وقتی که نحیف و شاعرم کرد زمان،

گفتم که چگونه از خزان بنویسم.

« دانیال رحمانیان »