زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

خوشبخت

 

هر چند که یک دل؛ دل تنها، دارم،

اندوه نهان و غم پیدا دارم؛

خوشبخت جهانم؛ به خدا می دانم!

سرمایه جاودان؛ خدا، را دارم.

« سحر اکبری » 

بدون غم

 

دل را که بدون غم نخواهند خرید،

یک سیم سیاه هم نخواهند خرید.

هر دل به عیار عشق قیمت دارد.

ای عشق! تو را که کم نخواهند خرید.

« سحر اکبری » 

فوت و فن عشق

 

پیش بیا، پیش بیا، پیشتر

تا که بگویم غم دل بیشتر.

دوست ترت دارم از هر چه دوست،

ای تو به من از خود من خویشتر؛

دوست تر از آنکه بگویم چقدر؛

بیشتر از بیشتر از بیشتر!

داغ تو را از همه داراترم،

درد تو را از همه درویشتر.

هیچ نریزد به جز از نام تو،

بر رگ من گر بزنی نیشتر.

فوت و فن عشق به شعرم ببخش

تا نشود قافیه اندیشتر.

« قیصر امین پور » 

اندوهیاد

 

روی سنگ مزار تو خواندم

عصر یک روز غمگین:

« مثل از شاخه افتادن سیب،

مرگ،

یک اتفاق است؛

اتفاقی که باید بیفتد

دیر یا زود،

تلخ و شیرین. »

من گرفتار این اتفاقم.

تو گرفتار این اتفاقی؛

اتفاقی که تلخ است و شیرین،

مثل یک دانه کوچک سیب.

ما به ناچار باید بیفتیم.

ما به ناچار باید بیفتیم.

ما به ناچار،

باید بمیریم.

آه! مرگ!

مرگ شیرین!

« مریم سقلاطونی » 

چلچله ها

 

یک خس کوچک،

کمی خاشاک و پر.

وه! چه غوغائیست

کنج ایوان!

چلچله ها،

دستشان در آب و گل،

در کار بنائیست.

« حسن فرازمند »