زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

او باشد!

 

او باشد و مهتاب فراوانی هم،

من باشم و اشکهای پنهانی هم،

حتما شب عاشقانه ای خواهد شد؛

مخصوصا اگر نم نم بارانی هم.

« احسان افشاری » 

شهر باید پر گلدان باشد!

 

آسمانش دودیست.

وجبی مال کسی نیست که نیست.

چه اهمیت دارد که کمی،

گربه دارد یا سوسک؟

من نمی دانم

که چرا می گویند

شهر تهران باکلاس و شیک است!

بوی کاگل چه کم از دوده سربی دارد؟

چشمها را باید شست،

قلبها و ریه ها را هم با آن.

شهر را باید شست.

شهر باید پر گلدان،

شهر باید پر هستی باشد.

« مرسده عینی » 

رنگ می زنم شهر را!

 

مدادرنگیهایم را برمی دارم.

رنگ می زنم این شهر سیاه و سفید را؛

آبی؛ آسمان،

سبز؛ سنگفرش خیابان،

قلبها قرمز،

چشمها روشن.

کوتاه می کنم ساختمانهای دیلاق را.

قد علم می کنند بوستانها.

عشقها پررنگتر.

آدمها نزدیکتر.

آینه کار می کنم دلها را.

این جا تهران است.

آسمانش آبی تیره،

ساختمانهایش دودخورده؛

زندگی اما جاری،

از راه آهن تا تجریش.

« فائزه عرب عامری » 

چیز دیگر دیگر

 

گاهی برایت می نویسم.

اگر چه تو نانوشته ها را می خوانی؛

اما نوشتن چیز دیگری است.

 

گاهی برایت می نویسم.

اگر چه روزها توی دلم با تو حرف می زنم؛

اما نوشتن چیز دیگری است.

 

گاهی برایت می نویسم.

اگر چه تو همه لحظه های مرا می بینی؛

اما نوشتن چیز دیگری است.

 

گاهی برایت می نویسم،

در حالی که نشانیت را ندارم؛

اما دوست دارم

گاهی برای تو بنویسم

و تازه شوم.

نوشتن برای تو چیز دیگر دیگری است.

« لاله جهانگرد » 

دوست دارم دوست داشتن را!

 

دوست دارم شعبده های کوچک را؛

انتخاب دستی که گل است؛ نه پوچ.

 

دوست دارم دیدن صف بچه ها پشت تاب را،

برای چهار دقیقه تاب خوردن بیشتر.

 

دوست دارم دریا را هنگام غروب،

جیغهای مرغان دریا را

و خم شدن به قصد جمع کردن صدفها،

شنریزه های زیر ناخن را وقت شنا.

 

دوست دارم خوشحالی از 20 امتحان ریاضی را

که به قول مادرم،

هر صد سال یک بار پیش می آید.

 

دوست دارم تیک و تاک ساعت را،

وقتی همه خوابند

و تنها صدای خرخر پدر،

هم آواز شب است.

 

دوست دارم نوشیدن آب یخ را،

در اوج گرما.

 

دوست دارم دیدن تابلوی پازل هزار تکه را

که برای چیدنش،

ساعتها وقت گذاشته ام.

 

دوست دارم خوشبختیهای کوچک ناگهانی را،

دعوتی،

هدیه ای.

 

از این همه،

دوست تر دارم لبخند زیبایت را

که شیرینترین لبخندهاست.

« مریم حمید شریفلو »