زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

دلم می خواهد!

 

دلم می خواهد

از عشق بگویم

و دوباره از نو برویم.

« عباس علوی » 

هنوز

 

هنوز،

از عشق چیزی نمی دانم

و نمی توانم آن را

هجی کنم.

هنوز،

از تو چیزی نمی دانم.

ای همه عشق!

« مریم سعیدی » 

تنهائی

 

سرگرمی روزگار من تنهائیست.

همسایه بی قرار من تنهائیست.

گاهی که دل نگاه من می گیرد،

پاسخ به نگاه زار من تنهائیست.

ولگرد تمام کوچه ام؛ می دانم؛

اما چه کنم؛ که کار من تنهائیست؟

دلواپس بعد خود مباش ای زیبا!

بعد تو فقط نگار من تنهائیست.

در شهر شما که بی نشانی خوب است

شایع شده افتخار من تنهائیست.

پائیز بدون رفتنت زیبا بود.

بی تو غزل بهار من تنهائیست.

دنیای قشنگیست همین تنهائی.

دلگرمی روزگار من تنهائیست.

« رضا پنبه کار » 

هیچ کس

 

همین که بیفتی،

خواهی فهمید

زمین،

هرگز به پای تو نیفتاده

و آسمان،

همدم مطمئنی نیست.

همین که بیفتی،

آسمان از رویت رد می شود

و خورشید فقط می خندد.

همین که بیفتی،

همه تو را خواهند دید

و خواهی فهمید

- همین که دورت را نگاه می کنی -

همه تو هستند

و تو هیچ کس.

« جاوید محمدی » 

هجرت

 

یک روز صبح،

از خواب بیدار می شوی.

می بینی اشیاء جا به جا شده اند

و هر چیزی رنگ دیگری گرفته.

یک روز صبح بیدار می شوی.

می بینی همه چیز با رفتن پرستوها،

به آخر رسیده است.

« ضیاءالدین خالقی »