زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

می گویند!

 

می گویند ابرها شاعرانه می بارند

و آدمها عاشقانه می گریند؛

یعنی ابرها،

وقتی که با همند، می بارند

و آدمها،

وقتی که از هم دور می شوند، می گریند.

می گوئی:

« با من تمام لبخندهایت شعر بود.

آیا

بعد من هم شعر خواهی گفت؟ ».

می گویم:

« بعد از تو تمام شعرهایم را

گریه خواهم کرد. »

« عبدالرضا مولوی » 

آواز

 

همیشه،

نقاشیم با پنجره شروع می شود،

با دشت وسیع سبزی

که رودخانه هم دارد

و درختان بی شماری.

بهار است.

دستها در تلاش و کار.

سبدها پر می شود از سیب،

از انار،

از شاه توت و گلابی.

آه!

پیچیده همه جا،

آواز قناری.

« منوچهر آتشک » 

زندگی چیست؟

 

زندگی مرگ است؛ آری.

زندگی مرگ کبوتر،

در میان شاخ و برگ بید بی برگ است.

زندگی ننگ است.

زندگی شاید،

فریب ماه بی رنگ است.

« محمدامین چاروسائی » 

دلتنگی

 

دلم امشب هوای گریه دارد.

نیستانی نوای گریه دارد.

دل بی طاقتم چون ابر تیره،

دل تنگی برای گریه دارد.

« غلامرضا پیرانی » 

می ترسم!

 

از با منی و نه با منی می ترسم.

لبخند چرا نمی زنی؟ می ترسم.

همراهی سنگ و آینه ممکن نیست.

از اینکه تو مرا بشکنی می ترسم.

« شبنم فرضی زاده »